تولیدنلغتنامه دهخداتولیدن . [ ت َ / تُو دَ ] (مص ) بانگ زدن و به آواز بلند خواندن کسی را. (ناظم الاطباء).
تولیدنلغتنامه دهخداتولیدن . [ دَ ] (مص ) از: «تول » + «یدن » پسوند مصدری . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). رمیدن . (غیاث الل
تالیدنلغتنامه دهخداتالیدن . [ دَ ] (مص ) تنها شعوری این کلمه را بمعنی یغماگری آورده و شاهدی هم ندارد. رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 286 شود.
تولیدنلغتنامه دهخداتولیدن . [ ت َ / تُو دَ ] (مص ) بانگ زدن و به آواز بلند خواندن کسی را. (ناظم الاطباء).
تولیدنلغتنامه دهخداتولیدن . [ دَ ] (مص ) از: «تول » + «یدن » پسوند مصدری . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). رمیدن . (غیاث الل
توریدنلغتنامه دهخداتوریدن . [ دَ ] (مص ) به معنی تولیدن باشد که رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن است . (برهان ). به معنی رمیدن و دور شدن بود و تولیدن نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ).