آسکاریسفرهنگ فارسی عمیدنوعی کرم حلقویشکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی میکند؛ کرم روده.
آسکاریسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] ( اِ.) از انواع کرم های لوله ای که در رودة میزبان (انسان و خوک ) زندگی و تخم ریزی می کند، کرم روده .
اسقوریسلغتنامه دهخدااسقوریس . [ ] (اِخ ) نام طبیبی یونانی . (ابن الندیم از یحیی النحوی ). یکی از اطباء دوره ٔ فترت بین غورس و مینس . (عیون الانباء ج 1 ص 22).
اسکیرسلغتنامه دهخدااسکیرس . [ اِ رُ ] (اِخ ) هانری آلفونس . ادیب فرانسوی ، مصنف کتابهایی راجعبه انگلستان ، مولد وی پاریس 1814 م . و وفات 1876.
اسکیرسلغتنامه دهخدااسکیرس . [ اِ رُ ] (اِخ ) اسکورس . جزیره ای از جزایر اسپُراد. || یکی از شهرهای یونانی متعلق به آتن . (ایران باستان ص 1118).
اشکریزلغتنامه دهخدااشکریز. [ اَ ] (نف مرکب ) اشکبار. گریان . رجوع به اشکبار شود. چشمی که اشک بسیار می افشاند. (ناظم الاطباء). || عاشق . (آنندراج ) : دیدی مرا بعید که چون بودم با چشم اشکریز و دل بریان . فرخی .خاک لرزید و درآمد در گریز
کرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زنده]، هزارپا، ابریشم، کرم کدو، آسکاریس، کرمک، قلابدار، خاکی، کرم شبتاب، آتشک، زالو
مونوسپرمیلغتنامه دهخدامونوسپرمی . [ م ُ نُس ْ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) در تخم توتیای دریایی و آسکاریس و بسیاری از جانوران دیگر به محض اینکه اسپرماتوزوئیدی داخل تخمک شد نفوذ اسپرماتوزوئیدهای دیگر در تخمک غیرممکن می گردد و گشنیدن فقط نتیجه ٔ نفوذ یک گامت نر است . این کیفیت را مونوسپرمی می نامند. (از جان
تتراکلرور اتیلنلغتنامه دهخداتتراکلرور اتیلن . [ ت ِ ل ُ رِ اِ ل ِ ](اِ) مایعی است که در 121 درجه حرارت بجوش می آید. خاصیت سمی و درجه ٔ جذب شدن آن از تتراکلرور دوکربن کمتر است و در کرمهای پرندگان مخصوصاً «هتراکیس » کبوتر بمقدار 0/1 - <sp