آوشنلغتنامه دهخداآوشن . [ ش َ ] (اِ) آویشن . اَوشن . یَوشن . سَعتر.و اینکه بعض فرهنگ نویسان کاکوتی را مرادف دیگر این کلمه آورده اند غلط است ، چه کاکوتی گیاه دیگری است .
آویشنلغتنامه دهخداآویشن . [ ش َ ] (اِ) صعتر. سعتر. آویشه . آویش . اوشه . اوشن . یوشن . پودنه ٔ برّی . پودینه ٔ صحرائی . پودنه ٔ کوهی . زلف شاهدان : چه کنی دنیا بی دین و خرد زیراک خوش نباشد بی نان ترّه و آویشن . ناصرخسرو.اکنون نچرد گ
اوشنلغتنامه دهخدااوشن . [ اَ ش َ ] (ع اِ) آنکه با دیگری بیامیزد و بنشیند با وی و بخورد طعام وی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آنکه بنزد کس آید و بر سفره ٔ او نشیند و با وی طعام خورد. (از اقرب الموارد).
اوشنلغتنامه دهخدااوشن . [ اِ ش ِ ] (اِ) کاکوتی و آن گیاهی است که بعربی سعتر بری خوانند. (هفت قلزم ). آویشن .
پاله ان تریوملغتنامه دهخداپاله ان تریوم . [ ل ِ اُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از جانوران ضخیم الجلد محجّر در زمینهای قدیم اِئوسن اروپا.
پالئوژنفرهنگ فارسی عمیددو دورۀ ائوسن و الیگوسن از دوران سوم زمینشناسی که اغلب کوهها در این دوره بهوجود آمده، و اجسام فسیلشدۀ جانوران بزرگ از این دوره باقی مانده است.
پالئوژنفرهنگ فارسی معین(لِ ئُ ژِ) (اِ.) [ فر. ] نیمة اول دوران سوم زمین شناسی که خود به دو دورة کوچک تر به نام ائوسن و الیگوسن تقسیم می شود. در این دوره زمین انقلابات کوه زایی بسیار داشته و اکثر کوه های فعلی زمین مربوط به این دوره هستند. همچنین بقایای فسیل شدة پستانداران در ته نشست های این دوره به فراوانی دیده می شود.