اندخسلغتنامه دهخدااندخس . [ اَ دَ ] (ص ) حمایت کننده و پشت وپناه . (برهان قاطع) (از فرهنگ فارسی معین ). حمایت کننده . (ناظم الاطباء). پشتیبان . پشتیوان . حامی . (فرهنگ فارسی معین ). پناه و حامی . (انجمن آرا) (آنندراج ).پناه . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ سروری ). || (اِ) ملجاء و پناهگاه . (ناظم ال
اندخسفرهنگ فارسی عمید۱. پشتوپناه؛ پشتیبان: ◻︎ چرا رانی کسی را از برِ خویش / که اندخسش نباشد جز درِ تو (سراجالدین راجی: مجمعالفرس: اندخس).۲. (بن مضارعِ اندخسیدن) = اندخسیدن
اندخشلغتنامه دهخدااندخش . [ اَ دَ ] (اِ) پناهگاه و ملتجا و بستگاه . || حمایت و حفاظت . (ناظم الاطباء). پناه و پشتی یعنی حمایت . (جهانگیری بنقل شعوری ج 1 ورق 112 الف ).
انداخسلغتنامه دهخداانداخس . [ اَ خ َ ] (ص ) حمایت کننده . پشت و پناه . (از هفت قلزم از یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندخس شود.
اندخسانلغتنامه دهخدااندخسان . [ اَ دَ ] (نف ، ق ) در حال اندخسیدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اندخسیدن شود.
اندخسولغتنامه دهخدااندخسو. [ اَ دَ ] (ص ، اِ) اندخس . (ناظم الاطباء). تباه . (مؤید الفضلاء) . و رجوع به اندخس شود.
اندخسوارهلغتنامه دهخدااندخسواره . [ اَ دَخ ْس ْ / رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قلعه و حصار. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). قلعه و شهر. (ناظم الاطباء). حصار. (شرفنامه ) (فرهنگ سروری ). || جایگاه و پناه و تکیه گ
اندخسیدنلغتنامه دهخدااندخسیدن . [ اَ دَ دَ ] (مص ) حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). || (مص ) پناه گرفتن . (برهان قاطع) (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). عوذ. عیاذ. تعوذ. (منتهی الارب ). پناه
انداخسلغتنامه دهخداانداخس . [ اَ خ َ ] (ص ) حمایت کننده . پشت و پناه . (از هفت قلزم از یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندخس شود.
اندخسانلغتنامه دهخدااندخسان . [ اَ دَ ] (نف ، ق ) در حال اندخسیدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اندخسیدن شود.
اندخسولغتنامه دهخدااندخسو. [ اَ دَ ] (ص ، اِ) اندخس . (ناظم الاطباء). تباه . (مؤید الفضلاء) . و رجوع به اندخس شود.
اندخسوارهلغتنامه دهخدااندخسواره . [ اَ دَخ ْس ْ / رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قلعه و حصار. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). قلعه و شهر. (ناظم الاطباء). حصار. (شرفنامه ) (فرهنگ سروری ). || جایگاه و پناه و تکیه گ
اندخسیدنلغتنامه دهخدااندخسیدن . [ اَ دَ دَ ] (مص ) حمایت نمودن و پشتی کردن و پناه دادن . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). || (مص ) پناه گرفتن . (برهان قاطع) (فرهنگ میرزا ابراهیم ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). عوذ. عیاذ. تعوذ. (منتهی الارب ). پناه