تشکیللغتنامه دهخداتشکیل . [ ت َ ] (ع مص ) صورت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صورت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصویر چیزی . (از اقرب الموارد). شکل کشیدن . (غیاث اللغات ). || ساختگی و صورت بستگی و انتظام و ترتیب . (ناظم الاطباء). || موی پیش سر را درحضله بافتن زن ، چپ و راست .
تشکللغتنامه دهخداتشکل . [ ت َ ش َک ْ ک ُ ] (ع مص ) صورت گرفتن چیزی . (ناظم الاطباء). (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بعضی از میوه پخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). به پختن درآمدن انگور و رسیده شدن بعض آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیم رس شدن انگور. (آنند
تشکيلدیکشنری عربی به فارسیارايش , شکل , ساختمان , تشکيلا ت , احداث , صف ارايي , تشکيل , رشد , ترتيب قرارگرفتن
تشکيلدیکشنری عربی به فارسیارايش , شکل , ساختمان , تشکيلا ت , احداث , صف ارايي , تشکيل , رشد , ترتيب قرارگرفتن
تشکيلةدیکشنری عربی به فارسیترتيب , مجموعه , دسته , دسته بندي , طبقه بندي , واريته , نمايشي که مرکب از چند قطعه متنوع باشد , تنوع , گوناگوني , نوع , متنوع , جورواجور
تشکیلات امنیتیintelligence services, intelligence agencies, secret intelligence agenciesواژههای مصوب فرهنگستانتشکیلاتی متشکل از سازمان امنیت و دیگر تشکیلات و سازمانها و دوایر دولتی مشابه یا موازی
تشکیل فرستهestablishment of mails, création des dépêches (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمجموع مراحل چهارنخ کردن مرسولهها و بستهبندی و بستن کیسهها و مهروموم کردن و آمادهسازی برای ارسال
تشکیل قطارtrain makeupواژههای مصوب فرهنگستانچینش اجزای تشکیلدهندة قطار، شامل واگنها، از نظر نوع و شمار، و واحدهای کشنده
تشکیل هویتidentity formationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند کسب شخصیتی منسجم و باثبات و بالیده بر مبنای تجارب مثبت پیشین
گرمای تشکیلheat of formation, heat of combinationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار گرمایی که در هنگام شکلگیری مقدار معینی از یک جسم مرکب در دما و فشار معین آزاد یا جذب میشود