خشکبارلغتنامه دهخداخشکبار. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) پسته ، بادام ، قیسی خشک ، فندق ، گردو خشک ، کشمش ، سبزه ، سبزه ٔ تیزابی ، برگه ٔ هلو، برگه ٔ زردآلو و به عبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلوی خشک ، خرما، انجیر خشک و در قدیم آن را میوه ٔ خشک می گفته اند و آن
خشکبارفروشلغتنامه دهخداخشکبارفروش . [ خ ُ ف ُ ] (نف مرکب مرخم ) آنکه خشکبار فروشد. آنکه سوداگر خشکبار بود. بازرگان خشکبار. فروشنده ٔ خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکبارفروشیلغتنامه دهخداخشکبارفروشی . [ خ ُ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل خشکبارفروش . عمل فروشنده ٔ خشکبار. فروش خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکبارفروشی کردنلغتنامه دهخداخشکبارفروشی کردن . [ خ ُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروختن خشکبار. فروش خشکبار کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکبارفروشلغتنامه دهخداخشکبارفروش . [ خ ُ ف ُ ] (نف مرکب مرخم ) آنکه خشکبار فروشد. آنکه سوداگر خشکبار بود. بازرگان خشکبار. فروشنده ٔ خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکبارفروشی کردنلغتنامه دهخداخشکبارفروشی کردن . [ خ ُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروختن خشکبار. فروش خشکبار کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
خشکبارفروشیلغتنامه دهخداخشکبارفروشی . [ خ ُ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل خشکبارفروش . عمل فروشنده ٔ خشکبار. فروش خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف ).