ترجمه مقاله

خنیاگر

xonyāgar

۱. آوازه‌خوان؛ سرودخوان: ◻︎ بشنو و نیکو شنو نغمهٴ خنیاگران / به پهلوانی‌سماع به خسروانی‌طریق (مسعود سعد: ۴۹۷).
۲. نوازنده.

رامشگر، ساززن، سرودگوی، سرودخوان، مطرب، مغنی، موسیقیدان، نغمهسرا، نوازنده، آوازخوان، قوال، خواننده ≠ نوحیهگر

ترجمه مقاله