پیرمحمد داروریلغتنامه دهخداپیرمحمد داروری . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ رِ وُ ] (اِخ ) (زاویه ٔ...) نام خانقاهی بقریه ٔ دارور منسوب به پیرمحمد داروری . (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 418 شود).
طول ضروری حفاظ،طول ضروریlength of needواژههای مصوب فرهنگستانطول موردنیاز حفاظ ایمنی راه بدون قطعات ابتدایی و انتهایی
درگورلغتنامه دهخدادرگور. [ دَ ] (اِخ ) درگیر. دهی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 40 هزارگزی شمال باختری بندرعباس و 5 هزارگزی شمال راه فرعی لار - بندرعباس ، با 405 تن سک
دواسازلغتنامه دهخدادواساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دواسازنده . داروگر. داروساز.صیدلانی . صیدنانی . (یادداشت مؤلف ). داروگر. کسی که داروها سازد و با هم ترکیب کند. (از ناظم الاطباء).