روان پریشیفرهنگ فارسی عمیدبیماری روانی که به اختلال شخصیت و قطع رابطۀ بیمار با واقعیت بیرونی منجر شود؛ بیماری روانی.
روان پریشیفرهنگ فارسی معین( ~. پَ) (حامص .) برهم - خوردگی تعادل روانی که به سازمان شخصیت بیمار آسیب می رساند و به صورت نا راحتی ، ناتوانی یا تعارض با فرهنگ و رفتار پذیرفته شده در جامعه بروز می کند، پسیکوز.
روانپریشی پسازایمانpostpartum psychosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روانپریشی با علائم توهم و هذیان در زنان که اندکی پس از زایمان به وجود میآید
روانپریشی پسازایمانpostpartum psychosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روانپریشی با علائم توهم و هذیان در زنان که اندکی پس از زایمان به وجود میآید
داروهای ضدروانپریشیantipsychotics, neurolepticsواژههای مصوب فرهنگستانداروهایی که در درمان اختلالهای روانپریشی، نظیر روانگسیختگی و شیدایی حاد، به کار میروند نیز: آرامبخشهای قوی major tranquilizers