ریمسعتلغتنامه دهخداریمسعت . [ س َ ] (سریانی ، اِ) سعد کوفی . (ناظم الاطباء). به لغت سریانی دارویی است که به عربی سعد و به ترکی طبلاق خوانند. (از آنندراج ) (از برهان ). سعد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به سعد شود.
عوفانلغتنامه دهخداعوفان . [ع َ ] (اِخ ) به صیغه ٔ مثنی ، نام دو مرد از بنی سعد بود، عوف بن سعد و عوف بن کعب بن سعد. (از منتهی الارب ).