ترجمه مقاله

سلطنت

saltanat

۱. پادشاهی؛ فرمانروایی.
۲. سلطان شدن؛ پادشاهی کردن.
۳. [قدیمی] قدرت؛ توانایی.
۴. [قدیمی] قهر و غلبه.

۱. امارت، امیری، پادشاهی، حکومت، شاهی، فرمانروایی
۲. تسلط، چیرگی، سلطه ≠ رعیتی، نوکری
۳. پادشاهی کردن، امارت داشتن

پادشاه

ترجمه مقاله