شمشالbillet 2واژههای مصوب فرهنگستانمنشوری فلزی یا آلیاژی با مقطع دایره یا چندضلعی منظم، غیر از سهضلعی، به ضخامت 6 تا 12 سانتیمتر و طول حدود 9 متر که برای تولید میلگرد و تسمههای باریک به کار رود
سمسول ورزیدنلغتنامه دهخداسمسول ورزیدن . [ س َ وَ دَ ] (مص مرکب ) بیشرمی کردن . شوخی کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : تا به پنج رسید [ شربت شراب ] نشاط در ایشان آمد و رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدند. (راحة الصدور راوندی ).
لور و سمسوللغتنامه دهخدالور و سمسول . [ رُ س َ ](اِ مرکب ، از اتباع ) حرکات نابخردانه : چون به پنج رسید نشاط در ایشان آمد و رقص و کچول آغازیدند و لور و سمسول ورزیدند. (راحة الصدور راوندی ).
شمسللغتنامه دهخداشمسل . [ ش ِ س ِ ] (ع اِ) فیل . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به شمشل شود.