لغتنامه دهخدا
ذوالاعواد. [ ذُل ْ اَ ] (اِخ ) غوی بن سلامة یا ربیعةبن مخاشن یا سلامةبن غوی و قبیله ٔ مضر به وی هر ساله خراجی پرداختندی . و او دیر بزیست تا آنکه او را بر تختی نشانده و به میاه عرب میگردانیدند و وی جبایات می ستد. یا او جدّ اکثم بن صیفی است و او اعزّ اهل زمان خویش بود و هر خائف