فمینیسم لیبرالliberal feminismواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از فمینیسم که آزادی را ارزشی بنیادی میداند و بر آزادی زنان تأکید دارد و معتقد است که تنها حکومت میتواند آزادی شهروندانش را تضمین کند
لیبرویللغتنامه دهخدالیبرویل . [ رِ وی ] (اِخ ) نام کرسی کلنی فرانسه از گابن به آفریقا. دارای 4325 تن سکنه و آن در سال 1849 م . به وسیله ٔ غلامان آزاد شده بنیاد شد.
لیبرالیسمفرهنگ فارسی عمیدنظریۀ سیاسی و اقتصادی که خواهان آزادی فرد در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، و فرهنگی است و لزوم دخالت دولت را در آنها رد میکند.
لیبرالیسمفرهنگ فارسی معین(بِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی منش و خط مشی آزاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و مذهبی که در آن فرد مخالف دخالت حاکمیت است .
لیبرالیسمفرهنگ فارسی عمیدنظریۀ سیاسی و اقتصادی که خواهان آزادی فرد در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، و فرهنگی است و لزوم دخالت دولت را در آنها رد میکند.
فمینیسم لیبرالliberal feminismواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از فمینیسم که آزادی را ارزشی بنیادی میداند و بر آزادی زنان تأکید دارد و معتقد است که تنها حکومت میتواند آزادی شهروندانش را تضمین کند