متبتللغتنامه دهخدامتبتل . [ م ُ ت َ ب َت ْ ت ِ ] (ع ص ) برنده از ماسوای خدا. (آنندراج ) (منتهی الارب ).کسی که به خدا بگرود و از ماسوای آن ببرد. (ناظم الاطباء). || آن که از زنان ببرد و بی مهری کندبا آنان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || گوشه نشین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبتل شود.
متبطللغتنامه دهخدامتبطل . [ م ُت َ ب َطْ طِ ] (ع ص ) شجاع و دلیر. (ناظم الاطباء). نعت است از تبطل . (منتهی الارب ). و رجوع به تبطل شود.
معصوملغتنامه دهخدامعصوم . [ م َ ] (ع ص ) نگاه داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ) : از بد روزگار معصوم است به بر شهریار محترم است . مسعودسعد.عرصه ٔ مملکت از غیر حدثان و فتن آخر زمان معصوم و محروس به محمد و عترته . (المعجم چ دانشگاه ص <sp
ثالسلغتنامه دهخداثالس . [ ل ِ ] (اِخ ) ملطی . نخستین فیلسوف یونان که فحص علل اشیاء در طبیعت کرد و از انتساب آن بغیب چنانکه تا آن روز عادت رفته بود چشم پوشید. او موضوع علل طبیعی اشیاء را مطرح کرده و در جهان و اصل و حقیقت عالم به پژوهش پرداخته است . او زماناً اولین فیلسوف نحله ٔ ایونی می باشد.