ناگنجیدهلغتنامه دهخداناگنجیده . [ گ ُ دَ / دِ ](ن مف مرکب ) محاطناشده . جای ناگرفته . مقابل گنجیده .
ناگنجلغتنامه دهخداناگنج . [ گ ُ ] (نف مرکب ) ناگنجنده : و در دل برادران مشفق ناگنج و در چشم یاران ناصح حقیر نماید. (کلیله و دمنه ). رجوع به ناگنجیده و ناگنجنده شود.