ترجمه مقاله

هنگامه

ha(e)ngāme

۱. جمعیت مردم؛ معرکه.
۲. فریاد و غوغا؛ هیاهو.
۳. وقت؛ زمان.
⟨ هنگامه کردن: (مصدر لازم) غوغا کردن؛ فتنه و آشوب برپا کردن.

ازدحام، المشنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو

ترجمه مقاله