ترجمه مقاله

گردیدن

gardidan

۱. دور زدن؛ چرخیدن؛ گشتن: ◻︎ بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان / به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم (سعدی۲: ۵۱۵).
۲. تغییر کردن.
۳. شدن: ◻︎ نگردم از تو تا بی‌سر «نگردم» / ز تو تا درنگردم بر‌نگردم (نظامی۲: ۲۹۷).

۱. حرکت کردن، راهپیمودن، گشتن
۲. چرخزدن، دورزدن
۳. شدن
۴. تحولیافتن، تغییریافتن

ترجمه مقاله