آبخوانaquiferواژههای مصوب فرهنگستانتودهسنگ تراوا و اشباعشده از آب که آب چاهها و چشمههای پیرامون را تأمین میکند
آبخوان آزادunconfined aquifer, phreatic aquifer, water-table aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشاری بر سطح ایستابی آن وارد نمیشود
آبخوان کمتراواaquiclude, aquitardواژههای مصوب فرهنگستانواحد زمینشناختی سیرشده که در شرایط هیدرولیکیِ (hydraulic) عادی آب چندانی از آن نمیگذرد
آبخوان تحتِفشارconfined aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشار آب زیرزمینی در آن از فشار جوّ بیشتر است
آبخوان آزادunconfined aquifer, phreatic aquifer, water-table aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشاری بر سطح ایستابی آن وارد نمیشود
آبخوان تحتِفشارconfined aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشار آب زیرزمینی در آن از فشار جوّ بیشتر است
آبخوان کمتراواaquiclude, aquitardواژههای مصوب فرهنگستانواحد زمینشناختی سیرشده که در شرایط هیدرولیکیِ (hydraulic) عادی آب چندانی از آن نمیگذرد
برداشت آب بارانrainwater harvestingواژههای مصوب فرهنگستانجمعآوری و استفاده از آب باران پیش از رسیدن به آبخوان
تغذیه 3recharge, intake, replenishmentواژههای مصوب فرهنگستانفرایند طبیعی یا مصنوعی افزوده شدن آب به آبخوانها
آبخوان آزادunconfined aquifer, phreatic aquifer, water-table aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشاری بر سطح ایستابی آن وارد نمیشود
آبخوان تحتِفشارconfined aquiferواژههای مصوب فرهنگستانآبخوانی که فشار آب زیرزمینی در آن از فشار جوّ بیشتر است
آبخوان کمتراواaquiclude, aquitardواژههای مصوب فرهنگستانواحد زمینشناختی سیرشده که در شرایط هیدرولیکیِ (hydraulic) عادی آب چندانی از آن نمیگذرد