آبرنگلغتنامه دهخداآبرنگ . [ رَ ] (اِخ ) نام شهری از کشمیر برساحل نهر چالنگر در شمال سملان بفاصله ٔ 288 هزار گز.
ابرنیلغتنامه دهخداابرنی . [ ] (اِ)به رومی نام لوف الصغیر است . (تحفه ). خبزالقرود. آذان الفیل . پیلغوش . پیلگوش . رجل العجل . و ظاهراً این کلمه مصحف آرم لاتینیه است .
آبرنگwatercolour/ water colourواژههای مصوب فرهنگستان1. رنگهای کممایه یا کمجِرمِ محلول در آب 2. اثری هنری که با این رنگها خلق میشود
آبرنگلغتنامه دهخداآبرنگ . [ رَ ] (اِخ ) نام شهری از کشمیر برساحل نهر چالنگر در شمال سملان بفاصله ٔ 288 هزار گز.
آبرنگwatercolour/ water colourواژههای مصوب فرهنگستان1. رنگهای کممایه یا کمجِرمِ محلول در آب 2. اثری هنری که با این رنگها خلق میشود
آبرنگلغتنامه دهخداآبرنگ . [ رَ ] (اِخ ) نام شهری از کشمیر برساحل نهر چالنگر در شمال سملان بفاصله ٔ 288 هزار گز.
آبرنگwatercolour/ water colourواژههای مصوب فرهنگستان1. رنگهای کممایه یا کمجِرمِ محلول در آب 2. اثری هنری که با این رنگها خلق میشود