آبونهلغتنامه دهخداآبونه . [ ن ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) آبونه شدن روزنامه و مانند آن ؛ از خریداران ماهیانه یا سالیانه ٔ آن گردیدن .
آبونهلغتنامه دهخداآبونه . [ ن ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) آبونه شدن روزنامه و مانند آن ؛ از خریداران ماهیانه یا سالیانه ٔ آن گردیدن .
subscribedدیکشنری انگلیسی به فارسیمشترک شده است، ابونه شدن، تصویب کردن، تصدیق کردن، صحه گذاردن، تقبل کردن
subscribingدیکشنری انگلیسی به فارسیمشترک شدن، ابونه شدن، تصویب کردن، تصدیق کردن، صحه گذاردن، تقبل کردن
آبونهلغتنامه دهخداآبونه . [ ن ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) آبونه شدن روزنامه و مانند آن ؛ از خریداران ماهیانه یا سالیانه ٔ آن گردیدن .
آبونهفرهنگ فارسی معین(نِ) [ فر. ] (ص .) 1 - مشترک روزنامه یا مجله و مانند آن . 2 - شخص حقیقی یا حقوقی که با پرداخت وجهی از خدمات خاصی استفاده کند، مشترک . (فره ).
آبونهلغتنامه دهخداآبونه . [ ن ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) آبونه شدن روزنامه و مانند آن ؛ از خریداران ماهیانه یا سالیانه ٔ آن گردیدن .
آبونهفرهنگ فارسی معین(نِ) [ فر. ] (ص .) 1 - مشترک روزنامه یا مجله و مانند آن . 2 - شخص حقیقی یا حقوقی که با پرداخت وجهی از خدمات خاصی استفاده کند، مشترک . (فره ).