خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب رو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آب رو
/'ābro[w]/
معنی
۱. جای گذشتن آب؛ آبراه؛ آبراهه؛ راه آب.
۲. جویی که برای گذشتن آب درست میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
gutter
-
جستوجوی دقیق
-
آب رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābro[w] ۱. جای گذشتن آب؛ آبراه؛ آبراهه؛ راه آب.۲. جویی که برای گذشتن آب درست میکنند.
-
آب رو
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) آبراه .
-
آب رو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
gutter
-
واژههای مشابه
-
آب پيوندي
مهندسی شیمی
Bound water
-
آب شدن
مهندسی شیمی
Deliquesce
-
آب گيري
مهندسی شیمی
Dehydration
-
بخار آب
مهندسی شیمی
Water vapor
-
آب زيرزميني
مهندسی شهرسازی
groundwater
-
آب مرواريد
پرستاری
cataract
-
اب
واژگان مترادف و متضاد
ابو، باب، بابا، پدر، والد ≠ ابن، ام
-
اب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: آباء] [قدیمی] 'ab پدر.
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [ اَ ] (اِ) سنبل الطیب . (مخزن الادویه ).
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [ اَ ] (ع اِ) پدر. باب . والد. بابا : رزبان گفت که این مخرقه باور نکنم تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم تا شکمْشان ندرم تا سرشان برنکنم تا بخونْشان نشود مُعْصَفَری پیرهنم تا فراوان نشود تجربت جان وتنم کاین خشوکان را جز شمس و قمر نیست ابی . منوچهری...
-
اب
لغتنامه دهخدا
اب . [ اَب ب ] (اِخ ) نام شهرکی به یمن .