آتشبارگیpyromaniaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال در مهار تکانه که در آن فرد بارها سهواً و عمداً آتش میافروزد
آتش برگلغتنامه دهخداآتش برگ . [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) چخماق . آتش زنه : شد آنچنان برطوبت هوا که آتش برگ ز سنگ قطره برون آورد بجای شرار.حسین ثنائی .
سلاحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) سلاح، حربه، تسلیحات، اسلحه▼ استفاده از اسلحه، کمانگیری، آتشباری▼ وسیله
رانشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت انش، بانیروی مستمر بهجلوراندن، پرتاب، پرتاب موشک، هُل، فشار قابلیت نفوذ موتور، موتور بخار، اجزایخودرو بانیروی انفجاری بهجلوراندن، شلیک گلوله، تیراندازی، آتش، شلیک، کوبش، آتشباری [حرکت بهجلو ◄ پیشروی 285]
حفاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت برداری، حفر، گودبرداری، پیکنی، لایروبی، معدنکاری، معدنکاوی، آتشباری قبر، گور، خاک، مقبره معدن، کان، تونل، نقب، میلۀ چاه، دالانزیرزمینی لانۀ زیرزمینی قطار زیرزمینی، مترو حفاری باستانشناسی آبانبار، انبار