آتشگویbolideواژههای مصوب فرهنگستانشهابی بسیار پرنور که منفجر و تکهتکه میشود و گاه صدای انفجار آن پس از مدتی به گوش میرسد
اتشیلغتنامه دهخدااتشی . [ اَت ِ ] (اِ) خارپشت کلان تیرانداز. سیخول . قُنفُذ. و امروز در نواحی طهران تشی گویند.
آتشیلغتنامه دهخداآتشی . [ ت َ ] (اِ) نام قسمی گل و شاید سوری : بر گلبنان گنبد اخضر نهاد اوگلهای گونه گونه ز خیری و آتشی . ؟ (از مقامات حمیدی ).|| (ص نسبی ) برنگ آتش . منسوب به آتش . و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است . || مجا