اتم پوشیدهdressed atomواژههای مصوب فرهنگستاناتم در وضعیتی که با میدان الکترومغناطیسی در حالت برهمکنش باشد
اتم دستوارchiral atomواژههای مصوب فرهنگستاناتمی با چهار گروه متفاوت در مولکولهایی که با تصویر آینهای خود قابل انطباق نیستند
اتم هادرونیhadronic atomواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای هیدروژنگونه که در آن ذرهای هادرونی با بار منفی در میدان کولنیِ هستهای معمولی به دام افتاده باشد و به دور آن بچرخد
آتمسفرفرهنگ فارسی معین(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته ، جو. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .
آتمینفرهنگ نامها(تلفظ: ātmin) (ترکی) (به مجاز) اسبسوار ؛ [البته در برخی از گویشهای زبان ترکی مفهوم اسب سوار را به ذهن متبادر میکند گو اینکه معنای اصلی آن ' اسب سوار شو ' میباشد] .
بسپار زنجیرهکربنیcarbochain polymerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همگونبسپار که در آن همۀ اتمهای زنجیره اتمهای کربن هستند
گروه عاملfunctional group, functionality 2واژههای مصوب فرهنگستاناتم یا گروهی از اتمها که بهصورت واحد عمل میکند و جانشین اتم هیدروژن در مولکول هیدروکربن میشود و ویژگیهای خاصی به این مولکول میبخشد
پیوند یونیionic bondواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوند شیمیایی که در آن یک یا چند الکترون بهطور کامل از یک اتم به اتم دیگر منتقل میشوند
آتمسفرفرهنگ فارسی معین(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته ، جو. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .
آتمینفرهنگ نامها(تلفظ: ātmin) (ترکی) (به مجاز) اسبسوار ؛ [البته در برخی از گویشهای زبان ترکی مفهوم اسب سوار را به ذهن متبادر میکند گو اینکه معنای اصلی آن ' اسب سوار شو ' میباشد] .
مآتملغتنامه دهخدامآتم . [ م َ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأتَم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع مَاءْتَم شود.