حثیلغتنامه دهخداحثی . [ ح َث ْی ْ ] (ع مص ) حثو. تحثاء. پاشیدن خاک . خاک پاشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || ریخته و پاشیده شدن خاک . (منتهی الارب ). نشستن خاک . || عطای اندک دادن . (زوزنی ).
حتیلغتنامه دهخداحتی . [ ح َت ْ تا ] (اِخ ) نام کوهی از عمان یا جبلة. (معجم البلدان از خط ابن مختار از خط وزیر مغربی ).
آثینسلغتنامه دهخداآثینس . [ ن ِ ] (اِخ ) آتن . آطن . آطنه . مدینةالحکماء. آثینا. منرفا. بزرگترین شهر آتیکا و کرسی آن در یونان بر خلیج سالونیک ، و امروز نیز پای تخت یونان است .
اثایةلغتنامه دهخدااثایة. [ اِ ی َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). غمّازی کردن . سعایت . وشایت . اَثی . اِثاوه . اَثو.
اثیلغتنامه دهخدااثی . [ اَث ْی ْ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). سخن چینی و نمامی پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . غمز کردن . (زوزنی ). سعی . وشایة.
اثاوةلغتنامه دهخدااثاوة. [ اِ وَ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (تاج المصادر). نمّامی و سخن چینی کردن پیش سلطان ، یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری . (منتهی الارب ). اَثو. اَثی . اِثایة.
اثولغتنامه دهخدااثو. [ اَث ْوْ ] (ع مص ) نمّامی و سخن چینی کسی کردن پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری : اثوت به و علیه . (منتهی الارب ). غمّازی کردن . غمز کردن . (زوزنی ). اِثاوة. اَثی . اِثایة.
آثینسلغتنامه دهخداآثینس . [ ن ِ ] (اِخ ) آتن . آطن . آطنه . مدینةالحکماء. آثینا. منرفا. بزرگترین شهر آتیکا و کرسی آن در یونان بر خلیج سالونیک ، و امروز نیز پای تخت یونان است .