ادغرلغتنامه دهخداادغر. [ اَ غ َ ] (اِ) بادگیر. (برهان ). بادغر. (جهانگیری ). آنجا که بسیار باد باشد. (مؤید الفضلاء). بادگیر بزرگی است در خانه ها برای دخول هوا. (شعوری ).
ادغرلغتنامه دهخداادغر. [ اِ غ َ ] (اِخ ) ایالتی در مشرق بنوبز در ولایت متحده ٔ ایلی نوا، مساحت آن 600 میل مربع ودر بعض آمارها عدد اهالی آنرا 41450 تن یاد کرده اند. اهم محصولات آن گندم و دوسر و ذرت و جو و گوجه فرنگی و کشته ٔ ز
ادغارلغتنامه دهخداادغار. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) اِتِّغار. اِثغار. دندان شیر ریختن کودک . || دندان برآوردن .
ادغرلغتنامه دهخداادغر. [ اَ غ َ ] (اِ) بادگیر. (برهان ). بادغر. (جهانگیری ). آنجا که بسیار باد باشد. (مؤید الفضلاء). بادگیر بزرگی است در خانه ها برای دخول هوا. (شعوری ).
ادغرلغتنامه دهخداادغر. [ اِ غ َ ] (اِخ ) ایالتی در مشرق بنوبز در ولایت متحده ٔ ایلی نوا، مساحت آن 600 میل مربع ودر بعض آمارها عدد اهالی آنرا 41450 تن یاد کرده اند. اهم محصولات آن گندم و دوسر و ذرت و جو و گوجه فرنگی و کشته ٔ ز