آرامگان سرطانیcalms of cancerواژههای مصوب فرهنگستانمراکز کمربندهای پرفشار جنبِحارّهای بر روی اقیانوسها در نیمکرۀ شمالی که بادهای متغیر و ضعیف و آرامهها در آنها میوزند
حرامیانلغتنامه دهخداحرامیان . [ ح َ ] (اِ) ج ِ حرامی . دزدان ره زن : سالی از بلخ با شامیانم سفر بود و راه از حرامیان پرخطر. (گلستان ).
آرامیانلغتنامه دهخداآرامیان . (اِخ ) شعبه ای از نژاد سامی ، فرزندان آرام ، پنجمین پسر سام ، ساکن سوریه و بین النهرین .
آرامیانفرهنگ نامها(تلفظ: ārāmiyān) نام شعبهای از نژاد سامی ، فرزندان آرام ؛ (در اعلام) پنجمین پسر سام ساکن سوریه و بینالنهرین .
آرامگان استواییequatorial calms, doldrumsواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاح دریایی ناوۀ استوایی که بر بادهای عمدتاًً آرام و ضعیف دلالت دارد