خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آردینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آردینه
/'ārdine/
معنی
۱. آردی.
۲. آنچه از آرد تهیه میکنند: آش آردینه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آردینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آرد) [قدیمی] 'ārdine ۱. آردی.۲. آنچه از آرد تهیه میکنند: آش آردینه.
-
آردینه
لغتنامه دهخدا
آردینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )آنچه از آرد کنند. آشی که از آرد پزند : فغان از دل آردینه بخاست ببستند بر خود کفنهای ماست .بسحاق اطعمه .
-
آردینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ص نسب .) 1 - منسوب به آرد، آنچه از آرد سازند. 2 - آشی که از آرد پزند، آش آرد.
-
جستوجو در متن
-
french pastry
روانشناسی
شیرینی اردینه فرانسوی ، شیرینی آردینه فرانسوی
-
French pastry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرینی فرانسوی، شیرینی اردینه فرانسوی
-
endosperm
دامپزشکی
اندو اسپرم ، آردینه ، درون دانه
-
اماج
لغتنامه دهخدا
اماج . [ اُ ] (ترکی ، اِ) نوعی از آش آرد است . (برهان قاطع). آشی است که از آرد سازند و اوماج نیز گویند. (مؤید الفضلاء) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ سروری ).نام آشی آردینه . (فرهنگ سروری ). گلوله های خمیر خرد به اندازه ٔ ماش که در آش کنند و این آش...
-
اطریة
لغتنامه دهخدا
اطریة. [ اَ/ اِ ی َ ] (ع اِ) ماهیچه که نوعی از طعام اهل شام است . لا واحد له . و بعضی همزه را بکسر خوانند تا موافق بنای مفرد باشد. (منتهی الارب ). رشته ای که از میده ساخته با شیر و شکر می خورند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، رشته ای که ...