حرزملغتنامه دهخداحرزم . [ ح َ زَ ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است به جزیره ای میان ماردین و دُنیسر از اعمال جزیره و بیشتر مردم آن ارامنه هستند. (معجم البلدان ).
حرزملغتنامه دهخداحرزم . [ ح َ زَ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب ، از جمله پدر اغلب کلبی شاعر. (منتهی الارب ).
ارزملغتنامه دهخداارزم . [ اَ زَ ] (اِخ ) موضعی است در دودانگه ٔ هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 122).