حرستالغتنامه دهخداحرستا. [ ح َ رَ ] (اِخ ) از اعمال رعبان از نواحی حلب ، آب فراوان و حصنی دارد. (معجم البلدان ). و آنرا حرستی نیز نوشته اند.
حرستالغتنامه دهخداحرستا. [ ح َ رَ ] (اِخ ) قریه ای آبادان و بزرگ میان بساتین دمشق بطریق حمص . و فاصله ٔ آن از دمشق بیش از فرسنگی باشد. (معجم البلدان ). و آنرا حرستی نیز نویسند.
ارسطالغتنامه دهخداارسطا. [ ] (اِخ ) کتابی بدین نام ابن الندیم به افلاطون نسبت میدهد. (الفهرست چ مصر ص 344) - انتهی . و در فهرست کتب ارسطو دیده نشد.
ارسطالغتنامه دهخداارسطا. [ اَ رَ ] (اِخ ) بلغت رومی ، به معنی ارسط باشد که معلم اول باشد. (برهان ). نام حکیمی که او را ارسطاطالیس گویند. (مؤید الفضلاء). رجوع به ارسطو شود.
آریستارک شامسیلغتنامه دهخداآریستارک شامسی . [ ک ِ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره شناسی یونانی در مائه ٔ سیم ق .م . نخستین کس که به حرکت انتقالی زمین یعنی گردش آن به دور آفتاب و نیز حرکت وضعی آن یعنی گردیدن بر محور خویش پی برده است .
آریستارک شامسیلغتنامه دهخداآریستارک شامسی . [ ک ِ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره شناسی یونانی در مائه ٔ سیم ق .م . نخستین کس که به حرکت انتقالی زمین یعنی گردش آن به دور آفتاب و نیز حرکت وضعی آن یعنی گردیدن بر محور خویش پی برده است .