آزادگردهافشانیopen pollinationواژههای مصوب فرهنگستانگردهافشانی ناشی از انتشار آزاد یا طبیعی گرده در میان گیاهان یک گونه
آزادگردهافشانopen pollinatedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گل یا گیاهی که باروری آن بهطور طبیعی صورت میگیرد
دانه افشانیلغتنامه دهخدادانه افشانی . [ ن َ /ن ِ اَ ] (حامص مرکب ) عمل دانه افشان . دانه پاشیدن . پراکندن دانه : در گل شوره دانه افشانی برنیارد مگر پشیمانی . نظامی .|| نثار کردن و پراکندن قطعات احجار کریم
گنج افشانیلغتنامه دهخداگنج افشانی . [ گ َ اَ ] (حامص مرکب ) افشاندن و نثار کردن گنج و خواسته : ز گنج افشانی و گوهرنثاری بجای آورد رسم دوستداری . نظامی .ملک پرویز کز جمشید بگذشت به گنج افشانی از خورشید بگذشت .نظا