آزمایشیدیکشنری فارسی به انگلیسیexperimental, experimentation, exploratory, rough-and-ready, shakedown, tentative, test, test-tube, trial
آزمایشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ایشی، تجربی آزمایشگاهی، امتحانی آزمودنی، قابل بررسی
آزمایشیدیکشنری فارسی به انگلیسیexperimental, experimentation, exploratory, rough-and-ready, shakedown, tentative, test, test-tube, trial
آزمایشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ایشی، تجربی آزمایشگاهی، امتحانی آزمودنی، قابل بررسی
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
پزشکی آزمایشیلغتنامه دهخداپزشکی آزمایشی . [ پ ِ زِ ی ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طب تجربی . (فرهنگستان ).
دادههای آزمایشیtest dataواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از دادهها برای آزمایش نرمافزار متـ . دادههای نمونه sample data
پرواز آزمایشیtest flight, check flight 2واژههای مصوب فرهنگستانپرواز هواگَرد یا سفینۀ فضایی بالدار یا موشک کروز برای ارزیابی یا اندازهگیری کارایی و کیفیت پروازی و عملکرد سامانههای آن
پژوهش آزمایشیexperimental researchواژههای مصوب فرهنگستانپژوهشی که در آن رابطة علّی و معلولی میان یک یا چند متغیر بررسی میشود متـ . پژوهش آزمایشمحور