پاسرینلغتنامه دهخداپاسرین . (فرانسوی ، اِ) نوعی پرنده از تیره ٔ گنجشکها که دارای پرهای زیبایی است و مخصوص امریکاست .
عشرینلغتنامه دهخداعشرین . [ ع ِ ] (ع عدد، ص ، اِ) بیست . از اعداد عقود اصلی و ترتیبی ، در حالت نصب و جر، که در زبان فارسی رعایت این حالت نشود. رجوع به عشرون شود : سقراط اگر به رجعت بازآیدعشری گمان بریش ز عشرینم . ناصرخسرو.بر در تسعی
عشرینلغتنامه دهخداعشرین . [ ع ِ رَ ن ِ ] (ع اِ) مثنای عِشر، یعنی شانزده روز فاصله . (از ناظم الاطباء). رجوع به عِشر شود.
پادزهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر، پادزیست، آنتیبیوتیک، آنتیبادی تببر، مسکن محلول ضدعفونی، ضدعفونی کننده، میکروبکش، آنتیسپتیک، پرمنگنات، ساولن، دتول، بتادین، آباکسیژنه، کلر، مرکورکرم، دواگلی، یدوفرم، اتانول، الکل سفید آسپیرین، استامینوفن واکسن، ب.ث.ژ
سالوفنلغتنامه دهخداسالوفن . [ ل ُ ف ِ ] (فرانسوی ، اِ) گردی است بشکل ورقه هایی بی رنگ ، بی بو و بدون طعم . خیلی کم محلول در آب یافت میشود. این جسم را بجای سالیسیلاتها و سالل در روماتیسم و بعنوان مسکن درد اعصاب و بجای آسپیرین بکار میبرند. مقدار آن به اندازه ٔ سالل میباشد. (درمان شناسی عطائی ص <s