حسابدارلغتنامه دهخداحسابدار. [ ح ِ ] (نف مرکب ) آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد . محاسب . حَسّاب .
حسابدارفرهنگ فارسی عمیدکسی که حساب، دادوستد، قرض، و طلب اداره یا مؤسسهای را در دفتر ثبت و محاسبه میکند؛ محاسب.
نَزَر کِردَهگویش بختیارینظر کرده (منظور از چشمه، قنات، درخت یا هر چیز نظر کرده آن است که مورد توجه یکى از مقدسان واقع شده و آسیبپذیر نیست).