فتنهانگیزیفرهنگ مترادف و متضادآشوبگری، تفتین، حادثهجویی، شورشگری، غوغاطلب، فتنهجویی، فتنهگر، فساد، فسادانگیزی، واقعهطلبی
وارونگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ارونگی، واژگونگی، برگشت، برگردانی، برگشت سوی درون، رجعت آویزانی رفلکس، انعکاس وارونگی هوا، اینورژن سرنگونی، واژگونسازی، براندازی، آشوبگری نقض، ابطال، تقابل، ضدیت
تهییجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام هییج، تحریک، تشویق، تشجیع، انگیزش، تأثیر شیفتن، مجذوب کردن، مفتون کردن، افسون کردن، جادوگری غلیان، آتش کولیبازی تهییج عامه، آشوبگری، انقلاب برانگیختن، بعثت، بعث
شرارتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات رت، تبهکاری، شرّ، گناهکاری، شیطانی بودن، دیوخویی، خطاکاری، بیعدالتی ضعف اخلاقی، انحراف شیطنت، بدذاتی، بدجنسی، فضولی، آشوبگری، بیعفتی، نادرستی دشمنتراشی اشرار، بدکاران، تبهکاران، آدم پستفطرت، اوباش