آغازهلغتنامه دهخداآغازه . [ زَ / زِ ] (اِ) نام دست افزاری است کفشگران را. (از برهان ). || دوالی بدرز میان رویه و زیره ٔ کفش دوخته تا گرد و آب بدرون نشود. رجوع به آغاره شود.
پاپاآغاجهلغتنامه دهخداپاپاآغاجه . [ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از زنان سلطان حسین میرزا بایقرا. وی از او دختری بنام منور سلطان بیگم آورد و این منور سلطان بیگم بحباله ٔ نکاح یکی از نبیرگان میرزا الغبیک درآمد. رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 300
مبدافرهنگ مترادف و متضاد۱. آغاز، اصل، خاستگاه، آغازگاه، نقطه شروع، سرچشمه، منبع، منشا ≠ مقصد ۲. خالق، آفریننده
رمزۀ آغازشinitiation codon, start codon, initiator codonواژههای مصوب فرهنگستانرمزهای در رِناپ که در جریان ترجمه، نخستین آمینواسید پروتئین درحالساخت را تعیین میکند متـ . آغازگر2 initiator 2 آغازگاه ترجمه translation initiation site
عنصر آغازگرinitiator element, INR element, Inrواژههای مصوب فرهنگستانتوالیهای کوتاه در پیشبَرها که برای آغاز رونویسی لازماند متـ . آغازگر 1 initiator 2 بَستک آغازگر initiator box آغازگاه رونویسی transcription initiation site
مبدأفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ه، آبشخور، خاستگاه، محل پیدایش، منشأ، کانون، مهد، آغازگاه، اسطقس اصل، اصل و نسب، تبار، شجره نامه، منبع جوانه، رویش بذر، دانه، تخم، گهواره، آشیانه