آغازین

مترادف

ابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین ≠ انتهایی

جست‌وجوی دقیق

آغازین

primitive

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ویژگی هنرمندی که پیش از دوران به کمال رسیدنِ هنر زندگی می‏کرده است

آغازین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Abecedarian, aboriginal, early, elemental, elementary, embryonic, first, inaugural, inchoate, incipient, initial, initiatory, introductory, maiden, Neanderthal, original, pirmary, preliminary, primal, prime, primeval, primitive, primordial, pristine, rough, rude, rudimentary, skeleton

آغازین

فرهنگ مترادف و متضاد

ابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین ≠ انتهایی

آغازین

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: نظم زین، افتتاحی، شروعکننده، مقدماتی، ابتدایی، بنیادی، دیرینه، بدوی اولیه، خام، کال، نارس جنینی، ناتمام گشایشی آغازگر نودمیده، تازه برآمده، نوشکفته، نورسیده، نوساز

جست‌وجوی هم‌آوا

پوسیدگی آغازین

incipient caries

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پوسیدگی دندان در نخستین مراحل تشکیل آن

پوشش آغازین

initial masking

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پایین‌ترین سطح پوشش مؤثر که به گوش غیرآزمایشی فرستاده می‌شود

اکثریت آغازین

early majority

واژه‌های مصوب فرهنگستان

گروه عمده‌ای از افراد که نوآوری را تحت تأثیر تبلیغات یا سودمندی و رفاه حاصل از آن می‌پذیرند

تقرب آغازین

initial approach, initial 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

خط مستقیم پرواز پیش از ورود به دور شدآمد

امریکایی آغازین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Native American

جست‌وجوی مشابه

آغازینی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

incipience

بی‌خوابی آغازین

initial insomnia

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دشواری در به‌خواب‌رفتن، عموماً ناشی از تنش و اضطراب یا افسردگی

پوسیدگی آغازین

incipient caries

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پوسیدگی دندان در نخستین مراحل تشکیل آن

پوشش آغازین

initial masking

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پایین‌ترین سطح پوشش مؤثر که به گوش غیرآزمایشی فرستاده می‌شود

اکثریت آغازین

early majority

واژه‌های مصوب فرهنگستان

گروه عمده‌ای از افراد که نوآوری را تحت تأثیر تبلیغات یا سودمندی و رفاه حاصل از آن می‌پذیرند

جست‌وجوی متن

اولین

فرهنگ سره

نخستین، آغازین

اوریجینال

فرهنگ سره

آغازین

مقدماتی

فرهنگ سره

آغازین

opening line

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خط آغازین

اولین

فرهنگ مترادف و متضاد

آغازین، نخستین، یکمین

جست‌وجوی هم‌آغاز

آغازین (کلاس و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pilot

آغازینی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

incipience

جست‌وجوی هم‌قافیه

دورۀ سلسله‌های آغازین

Early Dynastic period 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← دورۀ عتیق 2

دورۀ کلاسیک آغازین

Early Classical period

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نخستین مرحلۀ تقسیمات دورۀ کلاسیک در مطالعۀ فرهنگ و تاریخ و هنر یونان باستان، از حدود 500 تا 450 ق.م

بار دادة آغازین

initial data load

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مجموعة مشخصی از داده که از پیش طوری بارگذاری شده است که هنگامی که یک پایگاه‌داده برای نخستین بار برخط می‌شود، از فعالیت سامانه پشتیبانی کند

بی‌خوابی آغازین

initial insomnia

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دشواری در به‌خواب‌رفتن، عموماً ناشی از تنش و اضطراب یا افسردگی

پوسیدگی آغازین

incipient caries

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پوسیدگی دندان در نخستین مراحل تشکیل آن

ترجمه مقاله