25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
stuff
stuffs
چپانیدن
چپاندن
تپاندن
چپاندن
بیشتر بدانید
فِضَّةٍ
کلیه افروختگی (پزشکی)
خثارم
vindicators
علی
nut case
آغستن
'āqastan
معنی
انباشتن و پر کردن چیزی بهزور؛ آغندن؛ آکندن؛ پر کردن.
«»
پیدا نشد!
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.