هفتگیلغتنامه دهخداهفتگی . [ هََت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) هفته ای یکبار. هر هفته یک مرتبه : برنامه ٔ هفتگی ، مجله ٔ هفتگی ، مجلس هفتگی . || (اِ) وجه مختصری که هر شب جمعه پدران کودکان به مکتب دارهای قدیم میدادند. (از یادداشتهای مؤلف ).
عفطیلغتنامه دهخداعفطی . [ ع ِ طی ی ] (ع ص ) درمانده به سخن . (منتهی الارب ). الکن . (اقرب الموارد). عِفاطی . عَفّاط. رجوع به عفاط و عفاطی شود.
ترچین کردنلغتنامه دهخداترچین کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زودتر چیدن و درو کردن زراعت بسبب آفتی که رسیده است چون ملخ و جز آن . گندم و جو و حبوب دیگر را برای آفتی ، زودتر از وقت چیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ادمانلغتنامه دهخداادمان . [ اَ ] (ع اِ) نوعی درخت که در گرما می روید. || آفتی است که به خرمابن عارض شود. (منتهی الارب ).