آفرینندگی فرهنگیcultural creativityواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن افراد میکوشند تا روشهای نوینی برای ایجاد ارزشهای جدید در جامعه یا تقویت یا اصلاح ارزشهای سنتی، با هدف پیشرفت جامعه، بیابند و جامعه را به سوی رفاه و آرامش سوق دهند
آفرینندگیcreativity 1واژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ایجاد اندیشۀ نو و بیسابقهای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت
آفرینندهلغتنامه دهخداآفریننده . [ ف َ ن َن ْ دَ / دِ ] (اِخ ) آنکه آفریند. آنکه خلق کند. نامی از نامهای خدای تعالی . خالق . وجودبخشنده . آفریدگار. باری . فاطر. خلاق . ذاری . (ربنجنی ). جهان آفرین . مبدع . موجد. مکوّن . منشی : چنین گفت
آفرینندگیcreativity 1واژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ایجاد اندیشۀ نو و بیسابقهای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت
آفرینندگیcreativity 1واژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ایجاد اندیشۀ نو و بیسابقهای که سودمند یا جذاب یا معنادار باشد متـ . خلاقیت