الامانلغتنامه دهخداالامان . [ اَ اَ ] (ع صوت ) کلمه ای است که وقت نزول حوادث گویند و معنی آن امان خواستن و فریاد کردن بود. (بهار عجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ). زنهار. زینهار : مرا کنف کفن است الغیاث از این موطن مرا مقر سقر است الامان از این منشا. <p class="
الامانفرهنگ فارسی عمیدپناه؛ زینهار؛ کلمهای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناهجویی و کمک خواستن به کار برده میشود: ◻︎ به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲: ۵۳۶).
الامانلغتنامه دهخداالامان . [ اَ اَ ] (ع صوت ) کلمه ای است که وقت نزول حوادث گویند و معنی آن امان خواستن و فریاد کردن بود. (بهار عجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ). زنهار. زینهار : مرا کنف کفن است الغیاث از این موطن مرا مقر سقر است الامان از این منشا. <p class="