آمادهسازی 2preparation 2واژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] مرحلهای پس از برگیرش در چرخة فراوری (behavioral processes) که در آن خوراک با تغییر و تبدیل مواد خام آلی فراهم میشود [علوم دارویی] فرایند ساخت و ترکیب دارو متـ . تهیه
آمادهسازی دادهdata preparationواژههای مصوب فرهنگستاندستکاری دادهها و تبدیل آنها به قالبی مناسب برای تحلیلها و پردازشهای آینده نیز: پیشپردازش داده data preprocessing
بکاولفرهنگ فارسی عمیدبقاول؛ خوانسالار؛ در عهد ایلخانان مغول، کسی که مٲمور آماده ساختن غذا برای دربار، پادشاهان، و امرا یا فراهم ساختن خواربار سپاهیان بوده.
غذاسازلغتنامه دهخداغذاساز. [ غ ِ / غ َ ] (نف مرکب ) غذاسازنده . آماده کننده ٔ غذا. مغذی : من بر همه تن شوم غذاسازچون قسم جگر بدو رسد باز.نظامی .
غذا ساختنلغتنامه دهخداغذا ساختن . [ غ ِ / غ َ ت َ ](مص مرکب ) آماده کردن غذا. تهیه ٔ طعام : شد ز اقبال و ز فرت در لطافت آنچنانک زهر قاتل گر غذا سازی نیابی زو ضرر.سنائی .