غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
هنوزلغتنامه دهخداهنوز.[ هََ ] (ق ) تاکنون و تا حال . (برهان ) : دلم پرآتش کردی و قد و قامت کوزفرازنامد هنگام مردمیت هنوز؟ آغاجی .هنوز از لبت شیر بوید همی دلت ناز و شادی بجوید همی . فردوسی .بدو گفت
عنوزلغتنامه دهخداعنوز. [ ع َ ] (ع ص ) دچارشده به داهیه و سختی . (از اقرب الموارد). عَنیز. رجوع به عنیز شود.
قینانلغتنامه دهخداقینان . [ ] (اِخ ) ابن انوش بن شیث آدم وصی انوش بود و نهصدوبیست سال عمر یافت . وی سازنده ٔ شهر بابل یکی از مدائن هفتگانه ٔ عراق است . در نزهة القلوب ج 3 ص 27 آمده : بابل از اقلیم سوم است و ازمداین به عراق و ب
سیرانوشفرهنگ نامها(تلفظ: sirānuš) (سیر در پهلوی به معنی راضی و خشنود و انوش به معنای جاویدان) ، روی هم به معنی خوشنودی و رضایتمندی جاودان .
کیانوشفرهنگ نامها(تلفظ: kiyānuš) بزرگ جاویدان ، از واژهی اوستایی ' کوئی' = بزرگ ، گرامی + اَنوش = بیمرگ ؛ (در اعلام) نیز نام برادر فریدون .