انفاللغتنامه دهخداانفال . [ اَ ] (ع اِ)ج ِ نَفَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غنیمتها که از کفار گیرند. (غیاث اللغات ) : یسئلونک عن الانفال . (قرآن 1/8)؛ می پرسند ترااز غنیمتها که از دشمن یاوند. (کشف الاسرار ج <spa
انفاللغتنامه دهخداانفال . [ اِ ](ع مص ) غنیمت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نَفَل (غنیمت ) دادن . (از اقرب الموارد). || تبر گرفتن جهت بریدن قتاد شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
مالاریافرهنگ فارسی عمیدبیماری واگیردار عفونی که از طریق پشۀ آنوفل به انسان منتقل میشود و با تبولرزهای شدید و متناوب همراه است.
پشهفرهنگ فارسی معین(پَ ش ِ یا شِّ) (اِ.) حشره ای از راستة دو بالان جزو ردة بندپاییان که دارای اقسام و گونه های متعدد است : آنوفل ، مالاریا، خاکی و مانند آن .
مالاریافرهنگ فارسی معین(اِ.) تب نوبه ؛ بیماری گرمسیری که بر اثر گزش پشة آنوفل در بدن انسان پدید می آید و با تب و لرز و عرق شدید و متناوب همراه است .
پشهفرهنگ فارسی عمیدحشرهای ریز و بالدار از خانوادۀ مگس که نیشی خرطوممانند دارد و بدن انسان را نیش میزند؛ سارخک؛ سارشک.⟨ پشهٴ مالاریا: (زیستشناسی) پشۀ ناقل بیماری مالاریا که بیشتر در کنارههای آبهای راکد و باتلاقها یافت میشود؛ آنوفل.