آوانگاریphonographyواژههای مصوب فرهنگستاننظامی نوشتاری که در آن نشانهها بیانگر صداهای منفرد زبان هستند
آوانگاری قلبphonocardiographyواژههای مصوب فرهنگستاننمایش تصویری و ترسیمی صداهای طبیعی و غیرطبیعی قلب
آوانگار قلبphonocardiographواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای آوانگاری قلب دارای تجهیزاتی برای شنیدن و ثبت صدای قلب
آوانگاری قلبphonocardiographyواژههای مصوب فرهنگستاننمایش تصویری و ترسیمی صداهای طبیعی و غیرطبیعی قلب
آوانگار قلبphonocardiographواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای آوانگاری قلب دارای تجهیزاتی برای شنیدن و ثبت صدای قلب
آوانویسیفرهنگ فارسی معین(نِ) (حامص .) نوشتن آواهای زبان که در آن تمام آواهای زبان که تلفظ و به وسیلة گوش دریافت می شوند با استفاده از نشانه های قراردادی بر کاغذ نوشته می شود، آوانگاری .
دیکسیونرفرهنگ فارسی عمیدکتابی که در آن واژههای یک زبان و معنی آنها به همان زبان یا به زبانی دیگر، به ترتیب الفبایی جمع آوری شده و دربارۀ هر واژه، اطلاعاتی چون هویت دستوری، ریشهشناسی، و آوانگاری را بیان میکند؛ لغتنامه.
آوانگاری قلبphonocardiographyواژههای مصوب فرهنگستاننمایش تصویری و ترسیمی صداهای طبیعی و غیرطبیعی قلب