لغتنامه دهخدا
پالانقه . [ ق َ ] (اِخ ) پالانکه . پَلَنقه . پلنکه . در روملی و بلغارستان و صربستان و مجارستان قصبات کوچک و قراء به این نام بسیارست و مشهورترین آنها قریه ای است در ولایت قوصوه در 75 هزارگزی شمال شرقی اسکوب نزدیک حدود بلغارستان و آنرا اگری پلن