اولیویهفرهنگ فارسی معین(اُ یِ) [ فر. ] (اِ.) = اُلویه : یکی از انواع سالادها که معمولاً از سیب زمینی ، تخم مرغ ، گوشت مرغ ، خیارشور، سس و افزودنی های دیگر تهیه می شود.
پهلوگهلغتنامه دهخداپهلوگه . [ پ َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) کنار. جنب : پهلوگه دخمه را گشادنددر پهلو لیلیش نهادند.نظامی .
حلوالغتنامه دهخداحلوا. [ ح َ ] (ع اِ) نوعی از شیرینی . شیرینی . (مهذب الاسماء). هر چیز شیرین . حلاوی . (از مهذب الاسماء) (غیاث ). ابوناجع. (از دهار). ابوطیب . حلوای سفید. حلوای خانگی . آفروشه . خبیص . (زمخشری ). چیزی که از شیرینی ساخته باشند و حلوای سوهان و حلوای مغزی و حلوای شهدی و حلوای مقر