پرتوِ آلفاalpha rayواژههای مصوب فرهنگستانباریکهای از اتمهای هلیوم دوباریونیده که در میدانهای الکترومغناطیسی منحرف میشود و در ماده یونش شدید ایجاد میکند
تابش آلفاalpha radiationواژههای مصوب فرهنگستانمحصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
ذرۀ آلفاalpha particleواژههای مصوب فرهنگستانهستۀ هلیوم که متشکل از دو پروتون و دو نوترون است و در بعضی واپاشیهای پرتوزا از هستۀ اتمی گسیل میشود
تنوع آلفاalpha diversityواژههای مصوب فرهنگستانگوناگونی اندامگانهای موجود در یک ناحیه یا زیستگاه خاص
لدیلغتنامه دهخدالدی . [ ل َ دا ] (ع حرف اضافه ) نزد. (لغة فی لَدُن ) قوله تعالی : و الفیا سیدها لدی الباب (قرآن 25/12). (منتهی الارب ). نزدیک . (ترجمان القرآن جرجانی ). عِند. گاه .- لدی الاحتیاج ؛ گاه احتیاج . وقت نیاز.- <spa