یاکریملغتنامه دهخدایاکریم . [ ک َ ] (اِ) قسمی پرنده شبیه به کبوتر کوچک ، دو چند گنجشکی . (یادداشت مؤلف ). گونه ای قمری . رجوع به قمری شود. || (اِ صوت ) اسم صوت پرنده ٔ مذکور. حکایت صوت آن . (یادداشت مؤلف ).- امثال :کبوترصناری یاکریم نمی خواند<
اقرملغتنامه دهخدااقرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) گشن گرامی که نه بندند آن را و نه بار کنند بر وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهار پای نری که از آن سواری و بارکشی نخواهند برای اضراب فحل . (از اقرب الموارد).
اکرملغتنامه دهخدااکرم . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) گرامی تر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : مصباح امم امام اکمل مفتاح همم همام اکرم . خاقانی .چون باریتعالی او را از اکرم نفوس در مناقب و مفاخر شناخت لاجرم ... مقدر ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی
اکرمینلغتنامه دهخدااکرمین . [ اَ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اکرم :اکرم الاکرمین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اکرم شود.